مهدی مهدی ، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره
مریممریم، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

گل های باغ زندگی (مهدی و مریم)

بهار96

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال بوی جان می آید اینک از نفس های بهار دستهای پر گل اند این شاخه ها ، بهر نثار با پیام دلکش ” نوروزتان پیروز باد ” با سرود تازه ” هر روزتان نوروز باد ” شهر سرشار است از لبخند ، از گل ، از امید تا جهان باقی است این آئین جهان افروز باد . . .           ...
3 فروردين 1396

بعضی حرفهای مریم!

به مریم میگم :دوست داری  بری مهد کودک میگه :نه دوست ندارم می گم:چرا میگه :آخه بچه ها با من عاشق نیستن!  رفتیم خونه خاله مریم مهمون داشتن چند تا سوال ازش پرسیدن جواب داد. بعد سوالا که زیاد شد گفت :بسه دیگه از بس سوال پرسیدین مردم. یه پماد کالامین برا حساسیتش گرفتیم هر کی پا درد داشته باشه میگه بیا خونه ما بهت پمادبدم جالب اینجا یادشم نمیره تا طرف بیاد سریع پمادش رو میاره یه شربت ویتامین برا اشتها براش گرفتم میگه ((شربت  اژدها))   ...
15 شهريور 1395

گشت و گذارهای روزانه تیر 95

با دیدن عکس های کوهنوردی بابا ما هم خواستیم اونجا رو ببینیم وعصری با عمه رفتیم اونجا .خیلی زیبا بود. انگورای حیاط خونه این هم یکی از مناطق خیلی قشنگ روستای خودمون   ...
12 مرداد 1395

تاب خوردن مریم

مریم داره تاب میخوره که اینجوری میشه و جیغ و دادش میره هوا مهدی میاد سر وقتش  اول میگه مریم یه لحظه صبر کن ازت عکس بگیرم بعد درت میارم!!!!!! ...
28 تير 1395

لباس شویی!

دیروز مهدی رفت با پسر عمه اش بازی کنه وقتی برگشت لباسش خیلی خاکی و کثیف بود یه تشت و پودر لباسشویی بهش دادم گفتم لباساتو رو حیاط در بیار بشور بعد بیا داخل (خیلی دوس داره لباس بشوره ولی من بهش اجازه نمیدم حالا که فرصتش پیش اومده بود گفتم این گوی و این میدون) با خوشحالی تمام لباسا رو شست بعدش هم اینجوری پهنش کرد. ولی تمیز شسته بودا.   ...
28 تير 1395