هیچ کار نمیکرد!
مریم میره یه کتاب میاره میگه میخوا م برات قصه بخونم بعد کتاب رو هی ورق میزنه ومیگه هیچ کار نمیکرد ،هیچ کار نمیکرد ومرتب همین جمله رو تکرار میکنه (منظورش همون غیر از خدا هیچ کس نبود اول قصه هاست).اجازه هم نمیده جای دیگه ای نگاه کنی یا کاری انجام بدی صورتت رو برمیگردونه و میگه فقط منو نگاه کن ...
نویسنده :
مامان
8:52