گل های باغ زندگی (مهدی و مریم)

کاش توی سال جدید وقت فراوانی نعمت و لبخند ٬شکر رو فراموش نکنم و موقع سختی ها کمی...فقط کمی صبور باشم الهی به امید تو... شکراً للَّه، شکراً للَّه ،شکراً للَّه   یه سال دیگه هم گذشت حالا مهدی 8 سال و 8 ماه داره و مریم 2 سال و نیمشه ،زمان می گذره بچه ها بزرگ میشن ،بزرگ ها هم کاشکی بزرگتر میشدن! و این عمر ماست که به سرعت برق و باد میگذره ومیاد و میره. به یاری خدای عزیز سال 94 سال خوبی بود و به خوبی و خوشی سپری شد.امید  که با تغییر سال وتغییر طبیعت   حال ما هم تغییر کنه اما تغییرات مثبت ، سعی کنیم دیدمون نسبت به زندگی دنیا و آخرتمون بهترو  خدایی تر بشه . سعی کنیم قدر خودمون وداش...

  ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها ای تدبیر کننده روز و شب ای دگرگون کننده حالی به حالی دیگر حال مارا به بهترین حال دگرگون کن سال نو مبارک ...

  مریم ودهن شیرینی خامه ای  خواب آلو   ...

رفتیم گوسفند بخریم به قول مهدی هاپوها جمع شدن تا دلی ازعزا در بیارن. کلاه پوشیدنش رو باش   ...

امروز کارنامه  نوبت اول  آقا مهدی رو گرفتم و مثل همیشه  تمامی درساش  ((خیلی خوب)) بود. موفق باشی گلم. ...

  ایمان دارم .... ﮐــﻪ ﻗﺸﻨـﮕـﺘــﺮﯾﻦ ﻋﺸــﻖ ﻧﮕــﺎﻩ ﻣﻬــﺮﺑـــﺎﻥ ﺧــﺪﺍﻭﻧـــﺪ ﺑـﻪ ﺑﻨـﺪﮔـﺎﻧـﺶ ﺍﺳــﺖ . . . ﺯﻧـــﺪﮔــﯽ ﺭﺍ ﺑـــﻪ ﺍﻭ ﺑﺴــــﭙﺎﺭ . . . ﻭ ﻣﻄـﻤﺌـــﻦ ﺑـــﺎﺵ ﮐﻪ ﺗــﺎ ﻭﻗﺘـــﯽ ﮐــﻪ ﭘﺸﺘــﺖ ﺑــﻪ ﺧـــﺪﺍ ﮔــﺮﻡ ﺍﺳــﺖ ﺗﻤـــﺎﻡ ﻫــﺮﺍﺱهای دنیا خنده دار است.

این هفته چند روزی مهمون خاله مریم بودیم . هنوز پامون رو داخل خونه نذاشته بودیم که مریم رو کرد به من و با اخم گفت من دیگه جیگر تو نیستم جیگر خالمم! کلاً بس که خاله ودختر خاله ها (که اونها رو هم مریم به عنوان خاله میشناسه) مریم رو تحویل میگیرن تا چشمش بهشون میفته دیگه من رو تحویل نمیگیره . هر وقت هم چشش به من میفته یه اخمی میکنه و راهش رو کج میکنه . ؟؟؟؟؟؟؟     ...

  از دست بچه های خاله قبلا مهدی رو بسته بودن حالا هم مریم رو بازم مریم رفته اون زیر خوابیده ...