لباس شویی!
دیروز مهدی رفت با پسر عمه اش بازی کنه وقتی برگشت لباسش خیلی خاکی و کثیف بود یه تشت و پودر لباسشویی بهش دادم گفتم لباساتو رو حیاط در بیار بشور بعد بیا داخل (خیلی دوس داره لباس بشوره ولی من بهش اجازه نمیدم حالا که فرصتش پیش اومده بود گفتم این گوی و این میدون)
با خوشحالی تمام لباسا رو شست بعدش هم اینجوری پهنش کرد.
ولی تمیز شسته بودا.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی